Thursday, October 4, 2018

بیانیه ی کانون صنفی معلمان تهران به مناسبت روز جهانی معلم

🔴به‌نام خداوند جان و خرد

📝بیانیه کانون صنفی معلمان تهران به مناسبت روز جهانی معلم

پنجم اکتبر برابر با سیزده مهرماه از طرف یونسکو به عنوان "روزجهانی معلم" در نظر گرفته شده است. یونسکو با همکاری سازمان ملل و آموزش بین الملل این روز را در سراسر جهان فرصتی می داند برای تأکید برجایگاه معلم و نقش او در دست یافتن به اهداف آموزشی و دگرگونی اندیشه ها و باورها.
در ایران اما به دلایلی به شدت محافظه کارانه، این روزکه هیچگاه جنبه ی سیاسی نداشته است، از سوی محافل رسمی آموزش و پرورش عموماً به سکوت برگزار می شود. هرچند که این سکوت رسمی،مانعی برای بازاندیشی درباره ی آموزش و پرورش ایران و نسبت آن با آموزش و پرورش پیشرو در جهان،همچنین بررسی جایگاه معلمان در ایران نیست.
شعار امسال یونسکو برای روز جهانی معلم: «برخورداری از حق تحصیل مستلزم برخورداری از حق داشتن معلمی شایسته است» باردیگر بر نقش کلیدی معلمان در آموزش تأکید دارد.به ویژه هنگامی که اجرایی شدن واقعی حق آموزش همگانی را درگرو وجود معلمانی صاحب صلاحیت می داند،بر هویت حرفه ای شغل معلمی تاکید می کند.
با نگاهی از این دریچه به شرایط آموزش و پرورش در کشور، نکات متعددی به عنوان موانع دستیابی به حقوق مطرح شده در شعار امسال روزجهانی معلم به چشم می خورد که اشاره به برخی از آن ها ضروری به نظر می رسد:
1. به نظر ما تفکر مسلطی که بنیادهای نظری نظام آموزشی کشور را پایه ریزی کرده است و مدیریت آن را «هدایت» می کند، نوعی خوانش جزم گراست که به انسان خواه به عنوان معلم، خواه به عنوان دانش آموز اجازه ی بروزِ خود و شکوفایی را نمی دهد.بیش از هر چیز به دنبال مطیع نمودن افراد است، تنوع و تکثر در نظام آموزشی را نمی پذیرد. تنوع جغرافیایی و فرهنگی نادیده گرفته می شود و در یک کلام در مواجهه با هرگونه امر متنوع،اعم از زبان متفاوت با زبان رسمی،محتوای آموزشی متنوع، آداب و رسوم ناشی از تنوع قومیتی،  شیوه ها و تفکرات نوین آموزشی به عنوان دست آوردِ تجربیات بشر امروز؛ با غیر خودی و دیگری تلقی نمودن آن،به چشم تهدید می نگرد.لذاست که به جای پذیرش امر تنوع و اختیار و شخصیت دادن به انسان(معلم/ دانش آموز) از طریق ایجاد فرصت برای کسب توانمندی ها، به دنبال مطیع و یک شکل نمودن آنان است.معلمان منتقد رابرنمی تابد و به آن ها به چشم تهدید امنیتی می نگرد.به راحتی و با زیرپا گذاشتن اصول بدیهی قانونی و اخلاقی، امنیت شغل و زندگی افراد را از بین می برد.هرگونه فعالیت جمعی و سازماندهی شده در چارچوب نهادهای مردمی را تهدید می شمارد مگر در راستای بازتولید کلیشه های ایدئولوژی رسمی حرکت کنند.
2. شغل معلمی در یک بستر مناسب می تواند سرشار از نوجویی، خلاقیت و نشاط باشد و هر روز آن تجربه ای جدید برای شخص معلم در راستای فزونی بخشیدن به توانمندی ها خود.در این جا اما در پناه تمرکزگرایی شدید نشأت گرفته از بنیادهای نظری جزم گرایانه،و در زیر سایه ی سنگین بوروکراسی و حاکمیتِ بخشِ اداری بر جزئی ترین امور مدارس، استقلال آموزشی در استان ها و نواحی مختلف و در مدارس بسیار اندک است. سازماندهی به گونه ای است که کادرها و نیروهای ستادی(دیوانسالاران) بر معلمان برتری داده می شوند. معلمان به وظیفه بگیرانی تبدیل شده اند که به رغم عدم رضایت شدید از نادیده گرفته شدن از جانب تصمیم گیران،کوچک ترین تمایل و تحرکی برای یاری رساندن به تغییر شرایط کسالت بار مدارس از خود نشان نمی دهند.
3. در دستگاه های حکومتیِ کشور ما، آموزش دوستان و حامیان جدی ندارد.حکومت گرانی که آموزش و تربیت را مسأله ی اصلی کشور بدانند.به این سطح از درک رسیده باشند که سرمایه گذاری در آموزش اگر بیشتر از سرمایه گذاری در انرژی هسته ای و تولید سلاح اهمیت نداشته باشد،کمتر ازآن نیز نیست.آموزش و پرورشی که به طور مداوم برای تأمین حداقل امکانات خود با کمبود منابع مالی دست به گریبان باشد،ظرفیت تربیت معلمانی با توانایی های لازم برای آموزشی با کیفیت را ندارد.
👈ادامه در صفحه دوم


No comments:

Post a Comment